در گستره هستی، انسان والاترین مقام را با مقدسترین روح صاحب گشت، و تعهد نگهداری این مقام و منزلت را با خدای خویش بست و با اقرار به پروردگاری وی پاسداری از حریم مقدس انسانی را نمود و علم خود را در بوته عمل از صافی گذراند و ایمان خویش را با نیایش صفا و جلا داد و با توتیای عبادت دیدگان خود را نور بصیرت بخشید و بدینوسیله از تنگنای بیپناهی و تنهائی نجات یافت و در پناه ذات اقدس الهی که جاودانه و همیشگی است مأمن گزید. در اینجاست که رابطه عبد و معبود مطرح، و مقوله عبادات گشوده میشود و باب گفتگو از مسایل عبادی و دینی در ارتباط با روانشناسی باز میگردد. در این مقاله به دو عامل دعا و نیایش و توکّل در حدّ حوصله یک مقاله اشاره میشود و بیاری خداوند ارتباط آنها را با مسایل روانی انسان بیان خواهیم کرد.
در لغت، به معنی میل دادن چیزی و متوجه نمودن چیزی به خود با کلام و صدا است. معنی واضح آن طلب کردن است. در اصطلاح بدین معنی است که یک فرد نیازمند و فرودست از فرد برتر با خضوع و خشوع چیزی را بخواهد، در متون اسلامی این عمل از بهترین اعمال شناخته شده است که در کتب دینی به تفصیل به آن اشاره شده است.
دعا و نیایش، نیاز هر انسان رشدیافته است. به عبارت دیگر نیاز در برابر بینهایت بزرگ، نیازی است که همیشه با آدمی همراه است و آدمی را با شوق و شعور به دعا میخواند. یعنی دعا و نیایش بدون شعور و ژرفاندیشی نیست. بلکهطلبی است که از منشاء بصیرت و شناخت سرچشمه میگیرد. برای اینکه به بزرگی و عظمت صاحب نیایش پی برده و خود را در مقابل عظمتش و آستان مقدسش نیازمند دانسته است. نماز طریقهای از نیایش و عالیترین نحوه سپاسگزاری است. اگر ما به دعوت خداوندی نسبت به روح نیایش (نماز) توجّه کنیم، خواهیم دید که شرایط و جهت و هدف آن توجه به یک مبدأ است یعنی توحید، بگونهای که نظر انسان را از همه جا بریده و بسوی خود جلب میکند بطوریکه خداوند در قرآن مجید سوره طه آیه 14 میفرماید (نماز را در جهت و برای یاد من بپا دار). این ندا آدمی را به عین خلوص دعوت میکند روی همین اصل قرآن مجید در سوره المنافقون آیه 9 اهل ایمان را برحذر میدارد که مال و اولادتان شما را از ذکر و یاد خدا بازندارد و شما را از اقیانوس ابدیت جدا نسازد، چون جدا شدن از آنجا آدمی را به خسران میاندازد. ایمان و اعتقاد و بطور کلی دینگزینی یعنی آرامش دل. در قرآن مجید سوره رعد آیه 28 میفرماید: «آنها که به خداوند ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد، آگاه باشید که با یاد خدا، دلها آرامش مییابد». از فواید دعا و نیایش (نماز)، زدودن غم دلهاست و درد دل کردن با خالق خویش. چون انسان همواره نیازمند است که گرفتاریها و دردهای خویش را به دیگری بازگو نماید در غیر اینصورت انسان قادر به حیات نمیشود، قدرت زندگیش از دست میرود و با مشکلات روانی مواجه میگردد و اگر ذکر خدا (نماز و دعا) برای انسان اعتماد و اطمینان قلبی و آرامش جان و دل نیاورد شاید مصداق فرمایش حضرت علی(ع) را مشمول خواهیم شد که فرمود «کَمْ مِن قائمٍ لَیس له قیامه الا السهر و العنا». و یا به مصداق مفهوم آیات کریمه سوره الماعون میفرماید: «وای بر نمازگزارانی که دل از یاد خدا غافل دارند و از حقیقت و روح آن غفلت کنند آنها که همانا ریا و خودنمایی میکنند»:
شاعر شهیر تبریزی، صائب میفرماید:
سر را به زمین چرا نهی بر نماز*** آن را به زمین بنه که در سر داری
اگر با سعهصدر بیشتر به مطلب نگاه کنیم درمییابیم که اگر از دعا و نیایش (نماز)سخن بمیان میآید نباید منحصراً به یک دین بخصوص، مثلاً دین مبین اسلام اختصاص یابد بلکه همه ادیان الهی این خصوصیات را دارا میباشند. یعنی تمام ادیان الهی در مقابل رستگاری بشر و سعادت وی مسئولیت سترگ دارند و یکی از این مسئولیتهای دینی اعتلای بُعد معنوی و سلامت روحی و بهداشت روانی است که در همه ادیان ملاحظه میشود و کاملترین صورتش در دیانت مقدس اسلام تجلی کرده است. بطوریکه در دین مبین اسلام دعا و نیایش عبادت محسوب شده و عبادات را سکینه دلها به حساب آمده است.
طی تحقیقاتی روشن شده است که برای اسکیزوفرنیای حادّ و حملات مانیک، در موارد قصد خودکشی، واکنش مرگ، جامعهستیزی و الکلیسم درمان بوسیله دعا و نیایش در حدّ بسیار بالایی مؤثر میباشد. 49% آزمودنیها معتقد بودند که عقاید مذهبی، آنان را از سقط جنین، همجنسبازی و یا تجارب جنسی پیش از ازدواج بازمیدارد و 28% دیگر که مذهبی نبودند اظهار داشتند که به وسیله دعا و نیایش از این رفتار دوری گزیدند. (مجله روانشناسی و دین، صفحه 76)
یکی دیگر از مسایل مهم که تحقیقات و بررسیهای چشمگیری در مورد آن انجام گرفته است موضوع توکل به خداست. در قرآن مجید مشتقات توکّل در 48 آیه از 28 سوره و 70 بار آمده است. هشت آیه وجود دارد که صراحتاً رابطه ایمان و توکل را مطرح میفرماید و تأثیر مستقیم ایمان بر توکّل را نشان میدهد: آیات مبارکه 119 از سوره آل عمران، 52 از سوره التّوبه، 15 از سوره مائده، 12 از سوره مجادله، 16 و 15 از سوره ابراهیم، 14 از سوره تغابن و 64 از سوره الانفال و آیات دیگر شاهد این مدعا هستند.
علمای بزرگ و اهل فن مانند ملا محسن فیض کاشی در محجةالبیضاء در باب توکل میگوید «آگاه باش که توکل از درهای ایمان است و تمام درهای ایمان منظم نمیشوند مگر به «علم، حال، عمل» یعنی منظم شدن توکّل به علم میباشد که ثمره آن عمل و منظور از حال توکل میباشد.
میتوان این سه اصل یعنی علم و حال و عمل را تحت عنوان ابعاد شناختی، عاطفی ورفتاری مورد مطالعه قرار داد یعنی در قالب روانشناختی، در حیطهشناختی، حیطه عاطفی، و حیطه رفتار مطالعه نمود.
الف ـ حیطه شناختی توکل: این حیطه به ادراک رابطه مخلوق با خالق خود، جهان و پدیدههای هستی ارتباط پیدا میکند. حالت توکل در روح انسان، آدمی را به این اعتقاد سوق میدهد که فاعل مؤثری جز خدا و قدرتی بالاتر از او نیست. به عبارت دیگر حکمت خدا بالاترین حکمتهاست و تمام موجودات تحت لوای قدرت وی و تسبیحگوی اوست. معنای کلامی توحید را اگر ملاحظه کنیم به این معنی میرسیم که بیش از یک اصل فاعلی در جهان موجود نیست و مابقی اسباب هستند. چنین کسی ضمن استفاده از اسباب، مسببالاسباب را فراموش نمیکند فرد متوکل ضمن اینکه برای رسیدن به موفقیت تلاش میکند خواست خدا را هم در نتیجه آن مؤثر میداند و به او اعتماد دارد. چنین فردی اگر در کارها حتی موفق هم نشد احساس یأس و اضطراب نمیکند و اگر هم موفق شد دچار غرور و خودخواهی نمیگردد. یعنی اسناد امور را به خداوند متعال وامینهد، اسناد امور به خدا عبارت است از اعتقاد به اینکه تمام اتفاقات با علم و خواست خداوند در عالم رخ میدهد و هیچ اتفاقی نمیافتد مگر با خواست و علم خداوند متعال (غباری 1377) اسناد کارها و اتفاقات به خواست خدا در آرامش روحی و سکینه قلبی طبعاً اثر میگذارد و در طمأنینه و آرامش انسان بینهایت مؤثر است، توکل، اضطراب و تشویش را در فرد متوکل از بین میبرد. در حقیقت اشخاص متوکّل به پناهگاهی پناه میبرند که باب آن بسوی امیدواری گشوده شده و بطرف ناامیدی بسته است.
«افراد متوکل در مشکلات به حصار توکل روی آوردهاند که فردی را یارای پیروزی بر آن نیست لذا اضطراب و خوف برای آنان معنی ندارند» (غباری 1377).
بالاخره میتوان گفت افراد متوکل به پیشآمدها معنایی غیر از معنای ظاهری میدهند. اگر اتّفاقی پیش آید خواست و اراده خداوندی را در آن دخالت میدهند و به مضمون آیه کریمه قرآن مجید متوسل میشوند «چه بسا ناخوش دارید چیزی را در حالیکه خیری در آن باشد و چه بسا چیزی را خوشآیند بدانید در حالیکه بدی در آن است. خداوند میداند در حالیکه شما نمیدانید» (سوره البقره آیه 216).
ب ـ بُعد عاطفی توکل: یکی دیگر از حیطههای توکل حیطه عاطفی است. در امرتوکل، انسان با اعتماد و اطمینان به قدرت و شفقت خداوند در درون خود آرامش و اطمینان قلبی احساس میکند و در اثر این آرامش و اطمینان به لطف و یاری خدا بیشتر امیدوار میشود. برخی از مواردی که در حیطه عاطفی توکّل میتوان مطرح کرد جزو نتایج توکل نیز میتوانند باشند. به عنوان مثال:
1ـ آرامش و اطمینان قلبی. آیه 28 سوره مبارکه رعد، به این موضوع اشاره میکند «آنان که ایمان آوردهاند دلهای آنان، با یاد خدای متعال از اطمینان و آرامش برخوردار است» افراد با ایمان در درون خود آرامش و اطمینان احساس میکنند آرامشی که افراد دیگر چه بسا آن را ندارند و فرد متوکل در درون خود در اثر ایمان این آرامش را دارد. البته میزان آرامش هر کس متناسب با میزان توجه او به خداست دلهائی که توجه به خدا دارند خود را به اقیانوس قدرت روحی و معنوی متصل کردهاند.
2ـ امیدوار بودن به خداوند. از دیگر ابعاد توکل در حیطه عاطفی، امیدواری به لطف و رحمت خداوند است. سوره زمر آیه 52 به این مضمون اشاره دارد: «بگو به بندگان من، بندگانی که بر خویشتن فزون از حدّ ضرر و زیان رساندید، از رحمت خداوند، ناامید نشوند».
و یا در سوره مبارکه حجر آیه 56 میفرماید «کیست که از رحمت پروردگارش ناامید گردد مگر آنکه از گمراهان باشد».
3ـ رضا و خشنودی. یکی دیگر از ابعاد توکل به خدا در حیطه عاطفی رضا و خشنودی است، یعنی تسلیم شدن در مقابل خواست خداوند و خرسندی از آنچه خداوند برای او مقرر داشته است. خشنودی و رضایت از آنچه خدا به انسان داده است یکی از هدایا و پاداشهای خداوند برای انسان است. از حضرت مولای متقیان علی(ع) در بحارالانوار ج 68 الف منقول است که: مَنْ رَضیَ مِن الله بما قَسَمَ لَهُ اِسْترح بدنه ـ هرکس به آن چه خداوند برایش نصیب کرده است راضی باشد، راحت و آسوده میگردد.
ج ـ بعد رفتاری توکل: توکل منافی اقدام و عمل نیست یعنی متوکل به خدا کسی است که ضمن تلاش و عمل و تدبیر از این نیروی باطنی استفاده میکند. خواجهنصیر طوسی در کتاب اخلاق ناصری میگوید «توکل حالتی است قلبی و سعی و کوشش و عمل مجموعه حرکات بدنی است و بدیهی است که حالت قلبی و حرکات بدنی غیرقابل جمع نیستند». در صفحه 85 همین کتاب میگوید «توکل آن بود که در کارهایی که حواله آن به قدرت و کفایت بشری نبود و رأی و رویّت خلق را در آن مجال تصرفی صورت نبندد، زیاده و نقصان و تعجیل و تأخیر نطلبد و به خلاف آنچه باشد میل نکند».
در اینجا از توکل در مقام عمل، تحت عنوان حیطه رفتاری یاد میشود. فرد متوکل چون غیر از خود به یک ذات توانا و دانا متکی است از شکست نمیهراسد و ترس و اضطراب را به خود راه نمیدهد و به قول معروف شکست را مقدمه موفقیت میداند به همین لحاظ در جهت رسیدن به هدف کوشش میکند. بعضی از ابعاد توکل را در حیطه رفتاری این چنین میتوان تقسیمبندی کرد:
1ـ داشتن نقش فعال در زندگی. در ترجمه تفسیر المیزان ج 4 ص 115 چنین آمده است: «بشر برای موفقیت در زندگی مادی احتیاج به دو گونه اسباب دارد یکی اسباب مادی و طبیعی و دیگر اسباب روحی و معنوی، انسانها برای رسیدن به هدف خویش پس از آن که علل و اسباب طبیعی آن را مهیا کرد دیگر مانعی در راه وصول او بهدف جز مهیا نبودن عوامل روحی از قبیل اندوه و ترس، سستی اراده، بیخردی، غفلت، سفاهت، بدبینی و غیر اینها نیست و آنگاه که قلب خود را با سیمهای نامرئی اتکا و توکل، به دریای قدرت و عظمت الهی متصل کرد اراده و سایر صفات روحی او آن چنان قوی و نیرومند میشود که مغلوب دیگری نشده و در نتیجه به موفقیت قطعی نایل میگردد».
در آیات مختلف قرآن مجید در احادیث و روایات ائمه معصومین(ع) بارها امّت اسلامی به توکّل سفارش شده است. توکل در کارها و فعالیتها به فرد متوکل نیروی قلبی و امیدواری میدهد نه اینکه از کار کردن جلوگیری کند. یعنی توکل عین کار و کوشش است «توکل پسندیده که قرآن مجید آن را به عنوان صفت برجسته انبیاء و مؤمنین ستوده است هرگز با کوشش منافاتی ندارد بلکه عین کوشش است» (غباری 1377).
مولوی میفرماید:
گفت پیغمبر به آواز بلند*** با توکّل زانوی اشتر ببند
و یا خواجه حافظ میگوید:
تکیه بر تقوی و دانش درطریقتکافریست*** راه رو گر صد هنر دارد توکل بایدش
2ـ مقاومت و نیرومندی. توکل در حیطه رفتاری، آدمی را نیرومند میکند و قدرت مقاومت در مقابل سختیها و مشکلات میدهد چنانچه در سوره مبارکه یونس آیه 71 در احوال حضرت نوح این چنین آمده است: «اگر درنگ من در میان شما و یادآوری آیات خدا بر شما گران میآید من بر خدا توکل میکنم.»
از حضرت باقر(ع) مجلسی در جلد 67 بحارالانوار ص 151 نقل میکند که «هر کس بر خدا توکّل کند مغلوب نمیشود و هرکس بر خدا اتّکا کند از میدان جنگ و جهاد نمیگریزد». هرکس میخواهد قویترین مردم باشد، لازم است بر خدا توکل داشته باشد.
بنابراین مقاومت در برابر دشمنان، صرفنظر از اسباب مادی به یک حالت روحی خاصّ نیز نیاز دارد آن که وضع روحی در سایه توکل بدست میآید. «یعنی دل انسان تا رو به درگاه خدا نکند از وحشت و اضطراب نجات نمییابد. درگاه الهی پناهگاه امن بندگان خداست. چون دست نیاز و التجاء به سوی او دراز کند، به امنیتی که هیچ خوف و اضطرابی به آن آمیخته نیست دست مییابد و از اندوه نگرانی رها میشود» (محمدعلی سادات ـ اخلاق اسلامی 1368).
3ـ جرأت داشتن و شجاعت. جرأت داشتن یعنی تشخیص حق و با اعتماد کامل دفاع نمودن از حق بدون ملاحظات شخصی. لازمه جرأت و شجاعت داشتن احساس نیرومندی درونی است. به عبارت روشن بدون اتکا به خدا این امر ممکن نیست، در آیه 48 سوره مبارکه احزاب به رسول خدا گفته میشود که «از کافران و منافقان طاعت مبر و از جور و آزارشان درگذر که خداوند بر کفالت امور خلق کافی است».
میتوان چنین گفت که استفاده از نیروی معنوی توکل به خدا، باعث میشود تا حتی در صورت کمی اسباب مادی، انسان به لطف و مرحمت خداوند امیدوار باشد و جرأت و شهامت در سعی و کوشش و در کارها داشته باشد.
البته تمام اعمال عبادی با قدرت معنوی همراه هستند و برای انسان فضیلت محسوب شده و با نقشآفرینی درونی و معنوی همگام میباشند و به ارتقای روحی و معنوی انسان منجر میشوند. برای مثال:
«در طی تحقیقی، آدلر 1987، تأثیر مذهبی بودن [که توام با اعمال و احساسات دینی است] را بر افسردگی مورد مطالعه قرار داده است و نتایج این تحقیق بیانگر آنست که افسردگی در مردان و زنانی که به کلیسا میروند و مردانی که نیایش میکنند، کاهش مییابد. پارک و همکاران در سال 1990 به این نتیجه رسیدند که مذهبی بودن اثر وقایع غیرقابل کنترل را در زندگی، و افسردگی و اضطراب را برای افراد پروتستان سد میکند. از نظر پرگامنت و پارک 1995، فرآیند اساسی دیگر که در سلامت روانی افراد مذهبی نقش دارد آن است که آنان قادرند وقایع را به صورت مثبت ارزیابی و تفسیر کنند» (میرنسب ص 116، 1379).
حتی در بعضی از تحقیقات نقش مقابله مذهبی در سلامت روانی انسان مورد مطالعه قرار گرفته است. مقابله، تلاش برای اداره کردن موقعیتی است که ما آن را بالقوه خطرناک میدانیم و مقابله مذهبی به عنوان قلمروی تعریف میشود که در آن افراد باورهای اعمال مذهبی را مورد استفاده قرار میدهند تا به خود در مقابله با (مشکلات) کمک کنند (همان منبع، 1997، ص 117).
پرگامنت و همکاران 1999، در یک پژوهش دیگر، نقش مثبت مذهب را در دستیابی به حسّ کنترل شخصی در موقعیتهایی که احساسهای درماندگی و آسیبپذیری را فرامیخوانند مطالعه کردند.
در نهایت میتوان چنین نتیجه گرفت که فرد متوکل دارای کنترل درونی و بیرونی میباشد و چنین فردی در حدّ توان خود تلاش میکند ولی در امور کنترلناپذیر، به خدا پناه میبرد. بنابراین میتوان مرزی را بین تلاش شخص و توکل او به خدا ترسیم کرد و این همان مرزی است که بین وقایع قابلکنترل و غیرقابلکنترل میتوان در نظر گرفت.
قرآن مجید
1ـ لغتنامه ـ شماره 192 علیاکبر دهخدا و فرهنگ معین ـ محمد معین، ج 2.
2ـ روانشناسی و دین، یونگ کال گوستاو، ترجمه فوأد روحانی، چاپ دوم، شرکت سهامی کتابهای جیبی 1354.
3ـ روانشناسی تربیتی، شریعتمداری، علی، انتشارات امیرکبیر، 1367.
4ـ راز درون، مقدم، علی، چاپ دوم، 1347.
5ـ صحیفه سجادیه، دعای مکارم اخلاق.
6ـ مقدمهای بر روانشناسی یونگ، ترجمه میربها ـ مسعود سازمان انتشارات اشرفی، 1346.
7ـ پراگماتیسم، ترجمه رشیدیان ـ عبدالکریم، تهران، 1370.
8ـ روانکاوی و دین، ترجمه نظریان آرسن، چ سوم، تهران، 1356.
9ـ مجله روانشناسی دینی، سال اول، شماره 2، 1379، مقاله صادقی جهانبهان ـ محمود، ص 46.
10ـ همان منبع، شماره 3، ص 55، مقاله نجم عراقی ـ لعیا.
11ـ مجله روانشناسی، سال اوّل، شماره سوم، ص 76، مقاله اصغری طبری ـ ترانه.
12ـ فصلنامه قبسات، غباری ـ باقر،1377، سال سوم، شماره دوم.
13ـ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، لبنان، مؤسسه الوفا، ج 68 الف.
14ـ طوسی، خواجهنصیر، اخلاق ناصری، انتشارات جاوید، 1346.
15ـ طباطبائی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، کانون انتشارات محمدی، 1361.
16ـ سروش، عبدالکریم، اوصاف پارسایان، چ چهارم، مؤسسه فرهنگی صراط، 1375.
17ـ سادات، محمدعلی، اخلاق اسلامی، چ ششم، سمت، 1368.
18ـ میرنسب، میرمحمود، پایاننامه کارشناسی ارشد، 1379.